محمد لینوکس

همه چیز به غیر از لینوکس!

محمد لینوکس

همه چیز به غیر از لینوکس!

خطبه بی نقطه مولا علی (ع)

متن خطبه : الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.الواحدُالأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ. سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها.
الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ
الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ.عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ.وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ.أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً.صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ. أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ  طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَة  . اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا  الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.  هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم. وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.

ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن.یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی.شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مایۀ) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید.کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد.بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.خداوند این امّت را  به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی.درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر.او فرستاد تا تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای )زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ ( و شرم آور کار)تان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ و فراگیر(از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را – و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها (:و تشویش دلها) و روی کردِ درماندگی و پریشانی به سوی به آنهاست بشناسید

ماجرای جالب مرد مکزیکی ومرد آمریکائی

یک تاجر آمریکایى نزدیک یک روستاى مکزیکى ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیرى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود!
از مکزیکى پرسید: چقدر طول کشید که این چند تارو بگیرى؟
مکزیکى: مدت خیلى کمى !
آمریکایى: پس چرا بیشتر صبر نکردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟
مکزیکى: چون همین تعداد هم براى سیر کردن خانواده‌ام کافیه !
آمریکایى: اما بقیه وقتت رو چیکار میکنى؟
مکزیکى: تا دیروقت میخوابم! یک کم ماهیگیرى میکنم!با بچه‌هام بازى میکنم!
با زنم خوش میگذرونم! بعد میرم تو دهکده میچرخم! با دوستام شروع میکنیم
به گیتار زدن و خوشگذرونى! خلاصه مشغولم با این نوع زندگى !

آمریکایى: من توی هاروارد درس خوندم و میتونم کمکت کنم! تو باید بیشتر
ماهیگیرى بکنى! اونوقت میتونى با پولش یک قایق بزرگتر بخرى! و با درآمد
اون چند تا قایق دیگه هم بعدا اضافه میکنى! اونوقت یک عالمه قایق براى
ماهیگیرى دارى !

مکزیکى: خب! بعدش چى؟
آمریکایى: بجاى اینکه ماهى‌هارو به واسطه بفروشى اونارو مستقیما به
مشتریها میدى و براى خودت کار و بار درست میکنى…. بعدش کارخونه راه
میندازى و به تولیداتش نظارت میکنى… این دهکده کوچیک رو هم ترک میکنى و
میرى مکزیکو سیتى! بعدش لوس آنجلس! و از اونجا هم نیویورک… اونجاس که
دست به کارهاى مهمتر هم میزنى …

مکزیکى: اما آقا! اینکار چقدر طول میکشه؟
آمریکایى: پانزده تا بیست سال !
مکزیکى: اما بعدش چى آقا؟
آمریکایى: بهترین قسمت همینه! موقع مناسب که گیر اومد، میرى و سهام شرکتت
رو به قیمت خیلى بالا میفروشى! اینکار میلیونها دلار برات عایدى داره !

مکزیکى: میلیونها دلار؟؟؟ خب بعدش چى؟

آمریکایى: اونوقت بازنشسته میشى! میرى به یک دهکده ساحلى کوچیک! جایى که
میتونى تا دیروقت بخوابى! یک کم ماهیگیرى کنى! با بچه هات بازى کنى !
با زنت خوش باشى! برى دهکده و تا دیروقت با دوستات گیتار بزنى و خوش بگذرونى!!!

داستان بزبز قندی

آنچه در داستان بزبز قندی بیشتر از همه به چشم میخورد و شک برانگیز است ،رفت آمد مادر بچه هاست به گونه ای که هیچ وقت در خانه نیست و گرگ نابکار از همین خلاء استفاده میکرد
طی تحقیقات بنده و کاشف بعمل آمده مراودات مشکوکی دیده شده که بز بز قندی به بهانه تهیه علف تازه از خانه خارج میشود اما به محض اینکه دو سه تا کوچه از خانه دور میشود، تغییر ماهیت میدهد و به سرعت گوشی خود را که به یکی از خطوط اعتباری ایرانسل تجهیز شده در می آورد و به بی افش زنگ میزند ظرف ۵ دقیقه گوسفند فشنی با یک عدد پژو پارس اسپرت به سراغش می آید و با هم میروند صفا
پدر که سه شیفته کار میکند. مادر هم که میرود صفا بچه ها هم تنها در خانه میمانند . کمترین خطری که تهدیدشان میکند گرگ پشت در است و بیشترین خطر شبکه های ماهواره ایی که از تلویزیون خانه پخش میشود و آنها بدون نظارت مادر میبینند . اینگونه میشود که بچه شنگول از آب درمی آید
شنگول چرا شنگول است؟ مگر این روزها بدون آب شنگولی میتوان شنگول بود .شنگول را باید در ابتدا حد زد بعد به راه راست هدایت کرد و بعد بدنبال ساقی محل رفت و آنرا نیز با چند ضربه شلاق به راه راست هدایت کرد تا دیگر به طفل های معصوم آب شنگولی نفروشد
منگول هم که بینوا مونگول است و هپلی
اما حبه انگور که به غایت چند صندوق انگور است اهل طرب است و زید بازی . آخرین باری که گرگ به خانه بزبز قندی نفوذ کرد با نازک کردن صدا ،خودش را جای جی اف حبه انگور جا زده بود و وارد خانه شد
خلاصه نرمال ترین شخصیت داستان همان گرگ است که هدفی منطقی را در کل داستان دنبال میکند و گرنه کلیه شخصیت های داستان به نوعی دچار انحرافات اساسی میباشند

معنای نام کشورهای جهان

آرژانتین: سرزمین نقره (اسپانیایی)

 

آفریقای جنوبی: سرزمین بدون سرما / آفتابی جنوبی (لاتین، یونانی)

 

آلبانی: سرزمین کوه نشینان

 

آلمان: سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن (فرانسوی، ژرمنی)

 

آنگولا: از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود

 

اتریش: شاهنشاهی شرق (ژرمنی)

 

اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان (یونانی)

 

ازبکستان: سرزمین خودسالارها (سغدی، ترکی، فارسی دری)

 

اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی (فنیقی)

 

استرالیا: سرزمین جنوبی (لاتین)

 

استونی: راه شرقی (ژرمنی)

 

اسرائیل: جنگیده با خدا (عبری)

 

اسکاتلند: سرزمین اسکات ها (لاتین)

 

افغانستان: سرزمین قوم افغان (فارسی)

 

اکوادور: خط استوا (اسپانیایی)

 

الجزایر: جزیره ها (عربی)

 

السالوادور: رهایی بخش مقدس (اسپانیایی)

 

امارات متحده عربی: شاهزاده نشین های یکپارچه عربی (عربی)

 

اندونزی: مجمع الجزایر هند (فرانسوی)

 

انگلیس: سرزمین پیر استعمار (ژرمنی)

 

اوروگوئه: شرقی

 

اوکراین: منطقه مرزی (اسلاوی)

 

ایالات متحده امریکا: از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی

 

ایتالیا: شاید به معنی ایزد (یونانی)

 

ایران: سرزمین آریایی ها٬ برگرفته از واژهٔ «آریا» به معنی نجیب و شریف

 

ایرلند: سرزمین قوم ایر (انگلیسی)

 

ایسلند: سرزمین یخ (ایسلندی)

 

باهاما: دریای کم عمق یا ریشدارها (اسپانیایی)

 

بحرین: دو دریا (عربی)

 

برزیل: چوب قرمز

 

بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان (لاتین)

 

بلژیک: سرزمین قوم بلژ از اقوام سلتی، واژه بلژ احتمالاً معنی کیسه می داده

 

بلیز: یا از نام دزدی دریایی به نام والاس یا از واژه ای بومی به معنای آب گل آلود

 

بنگلادش: ملت بنگال (بنگلادشی)

 

بوتان: تبتی تبار

 

وتسوانا: سرزمین قوم تسوانا

 

بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار

 

بولیوی: از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین

 

پاراگوئه: این سوی رودخانه

 

پاکستان: سرزمین پاکان (فارسی دری)

 

پاناما: جای پر از ماهی (زبان کوئِوا)

 

پرتغال: بندر قوم گال از اقوام سلتی (لاتین)

 

پورتوریکو: بندر ثروتمند (اسپانیایی)

 

تاجیکستان: سرزمین تاجیک ها (فارسی دری)

 

تانزانیا: این نام از همامیزی تانگانیگا سرزمین دریاچه تانگا + زنگبار گرفته شده

 

تایلند: سرزمین قوم تای

 

ترکمنستان: سرزمین ترک + ایمان = ترکیمان = ترکمان = ترکمن سرزمین ترک هایی که مسلمان شده اند (مربوط به سده های آغازین اسلام)

 

ترکیه: سرزمین قوی ها (ترکی با پسوند عربی)

 

جامائیکا: سرزمین بهاران

 

جیبوتی: شاید به پادری بافته از الیاف نخل می گفتند (زبان آفار)

 

چاد: دریاچه (زبان بورنو)

 

چین: سرزمین مرکزی (چینی)

 

دانمارک: مرز قوم "دان"

 

دومینیکن: کشور دومینیک مقدس (اسپانیایی)

 

روسیه: کشور روشن ها، سپیدان

 

روسیه سفید / بلاروس: درخشنده روس / سفید روسی

 

رومانی: سرزمین رومی ها

 

زلاند نو: زلاند جدید (زلاند نام یکی از استان های هلند به معنای دریاست)

 

ژاپن: سرزمین خورشید تابان (ژاپنی)

 

سریلانکا: جزیره باشکوه (سنسکریت)

 

جزایر سلیمان: از نام حضرت سلیمان

 

سوئد: سرزمین قوم "سوی"

 

سوئیس: سرزمین مرداب

 

سودان: سیاهان (عربی)

 

سوریه: سرزمین آشور (سامی)

 

سیرالئون: کوه شیر

 

شیلی: پایان خشکی / برف

 

عراق: شاید از ایراک به معنای ایران کوچک (فارسی)

 

عربستان سعودی: سرزمین بیابانگردان در تملک خاندان خوشبختواژه عرب به معنی گذرنده و بیابانگرد استسعود یعنی خوشبخت.

 

فرانسه: سرزمین قوم فرانک از اقوام سلتی

 

فلسطین: یکی از اسامی قدیم رود اردن

 

فنلاند: سرزمین قوم "فن"

 

فیلیپین: از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ

 

قرقیزستان: سرزمین چهل قبیله قرقیزی

 

قزاقستان: سرزمین کوچگران قزاقی

 

قطر: شاید به معنای بارانی (عربی)

 

کاستاریکا: ساحل غنی (اسپانیایی)

 

کانادا: دهکده زبان سرخپوستی "ایروکوئی"

 

کلمبیا: سرزمین کلمب (کریستف کلمب) (اسپانیایی)

 

کنیا: کوه سپیدی (زبان کیکویو)

 

کویت: دژ کوچک هندی (عربی)

 

گرجستان: سرزمین کشاورزان (یونانی)

 

لبنان: سفید (عبری)

 

لهستان: سرزمین قوم "له"

 

لیبریا: سرزمین آزادی

 

مجارستان: سرزمین قوم مجار (مجاری)

 

مراکش: مغرب

 

مصر: شهر، آبادی

 

مقدونیه: سرزمین کوه نشین ها، بلندنشین ها (یونانی)

 

مکزیک: اسپانیای جدید (اسپانیایی)

 

موریتانی: سرزمین قوم مور (لاتین)

 

میکرونزی: مجمع الجزایر کوچک فراسوی

 

نروژ: راه شمال

 

نیجر: سیاه (لاتین)

 

نیجریه: سرزمین سیاه (لاتین)

 

نیکاراگوئه: دریای نیکارائو (نام مردم آن منطقه) آگوئه (اسپانیایی)

 

واتیکان: گرفته شده از نام تپه ای به نام واتیکان (اتروسکی)

 

ونزوئلا: ونیز کوچک

 

ویتنام: اقوام "ویت" جنوبی (ویتنامی)

 

ویلز: بیگانگان (ژرمنی)

 

هلند: سرزمین چوب آلمانی

 

هند: پر آب (فارسی باستان)

 

هندوراس: ژرفناها (اسپانیایی)

 

یمن: خوشبخت

 

یونان: سرزمین قوم "یون

سن پدر و پسر

از پدری پرسیدند آیا درست است که می گویند: زمانی فرا خواهدرسید کهپسرها بزرگ تر از پدرشان خواهند شد؟ گفت: اتفاقا این موضوع سخت ذهنمرا به خود مشغول داشته است. البته کاری بهاستعداد و نبوغشان ندارم. منظور منسن و سال آن هاست!
پرسیدند: به چه دلیل؟ گفت:"به این دلیل که برایتان شرحخواهم داد:
وقتی 30 ساله بودم فرزندمان متولد شد. یعنی 30 برابر او سن داشتم. وقتی 2 ساله شد من 32 سال داشتم . یعنی 16 برابر او سن داشتم. وقتی 3 سالهشد من 33 سال داشتم. یعنی 11 برابر او سن داشتم. وقتی 5 ساله شد من 35 سالداشتم. یعنی 7 برابر او سن داشتم. وقتی 10 ساله شد من 40 سال داشتم. یعنی 4برابر او سن داشتم. وقتی 15 ساله شد من 45 سال داشتم. یعنی 3 برابر او سنداشتم. وقتی 30 ساله شد من 60 سال داشتم. یعنی فقط 2 برابر او سن داشتم. می‌ترسم اگر به همین منوال پیش برود او به زودی از من جلو بزند و بشود پدر من ومن هم بشوم پسر او! 
 

بازارگرمی (دروغ‌گویی) به سبک مایکروسافت!

اصولا دروغ که حناق نیست که کار دست ابرازکننده‌اش بدهد، مایکروسافت هم از این قاعده مستثنی نیست! قضیه از این قرار است که مایکروسافت به تازگی در صفحه‌ای مروگر اینترنت اکسپلورر ۸ را با مرورگرهای فایرفاکس و کروم مقایسه کرده است. حاصل کار، شده است، این:

مایکروسافت در روز روشن ادعا می‌کند که فایرفاکس امنیت ندارد و حریم خصوصی کاربرانش را محافظت نمی‌کند، استفاده از آن آسان نیست، قابل اعتماد نیست، فاقد ابزارهای لازم برای توسعه‌دهندگان است و سازگاری و قابلیت مدیریت ضعیفی دارد! در حالی که مرورگر خودش، دارای همه این خصوصیات است!