محمد لینوکس

همه چیز به غیر از لینوکس!

محمد لینوکس

همه چیز به غیر از لینوکس!

شیخ مفید

قاضی عبد الجبار معتزلی یکی از علمای بزرگ و طراز اول اهل سنت و معاصر با مرحوم شیخ مفید (رحمة الله علیه) بود . وی در بغداد کرسی تدریس داشت و شاگردان زیادی پای درس او می نشستند ، روزی قاضی عبدالجبّار در مجلس درس خود نشسته بود و شاگردانش نیز در مجلس درس وی حاضر بودند ، که ناگهان شیخ مفید‌ نیز به آن مجلس وارد شد و دم در نشست، قاضی که تا آن روز شیخ مفید را ندیده بود، ولی وصفش را شنیده بود، ابتدا شیخ را نشناخت و لذا درس خود را آغاز کرد .

شیخ مفید که از رفتن و حضور در آن درس هدف خاصی را دنبال می کرد ، پس از لحظه‌ای، به قاضی رو کرد و گفت: «آیا اجازه می‌دهی، در حضور این دانشمندان، سؤالی از شما ‌کنم؟»

قاضی جواب داد : بپرس

شیخ مفید گفت : این حدیثی که شیعیان روایت می‌‌کنند که پیامبر‌ ( صلّی‌ اللّه علیه و آله ) در صحرای غدیر، درباره علی‌ ( علیه السّلام ) فرمود:
«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ: هر کس که من مولای اویم، پس علی‌ مولای اوست»
آیا این حدیث صحیح است و یا این‌ که شیعه آن را به دروغ ساخته است؟

قاضی پاسخ داد: این روایت،صحیح است.

شیخ مفید بلافاصله پرسید : منظور از کلمه «مولی» در این روایت چیست؟

و قاضی جواب داد: منظور، آقائی و اولویّت است.

شیخ مفید گفت : اگر چنین است پس طبق فرموده پیامبر‌ ( صلّی‌ اللّه علیه و آله )،‌ علی‌ (علیه السّلام ) آقائی و اولویّت بر دیگران دارد، بنابراین، این همه اختلاف و دشمنی‌ها بین شیعه و سنّی برای چیست؟

قاضی گفت: ای برادر! این حدیث (غدیر) روایت (و مطلب نقل شده) است، ولی خلافت ابوبکر، «درایت» و امری مسلّم است، و آدم عاقل، به خاطر روایتی، درایت را ترک نمی‌کند!!

در این هنگام شیخ مفید سوال دیگری پرسید و فرمود : شما درباره این حدیث چه می‌گویید که پیامبر‌ اکرم (صلّی‌ اللّه علیه و آله )، در شأن علی‌ ( علیه السّلام ) فرموده اند:
«یَا عَلیُّ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلمِی»: «ای علی! جنگ با تو،‌جنگ با من است، و صلح با تو،‌ صلح با من است»

قاضی گفت : این حدیث هم،‌صحیح است.

و شیخ مفید پاسخ داد : بنابراین آنان‌ که جنگ جَمَل را به راه انداختند مانند طلحه و زبیر و عایشه و… و با علی ( علیه السّلام ) جنگیدند، طبق حدیث فوق و اعتراف شما به صحّت آن، باید (با شخص رسول خدا‌ صلّی‌ اللّه علیه و آله جنگیده ) و در نتیجه کافر باشند.

قاضی که سعی در توجیه و پاسخگویی به این سوال داشت، گفت : ای برادر! آن‌ها (طلحه و زبیر و …) توبه کردند.

اما شیخ مفید با استفاده از همان پاسخی که قاضی داده بود در جواب او گفت : جنگ جمل، درایت و قطعی است، ولی در این‌که پدید آورندگان آن جنگ، توبه کرده‌اند، روایت و شنیدنی است، و به گفته تو نباید درایت را فدای روایت کرد، و مرد عاقل به خاطر روایت، درایت را ترک نمی‌کند.

قاضی، در پاسخ این سؤال فرومانده، پس از ساعتی درنگ ، سرش را بلند کرد و گفت : «تو کیستی؟

شیخ مفید پاسخ داد: من خادم شما محمّد‌‌‌بن محمّد‌بن نعمان هستم.

قاضی که تازه فهمیده بود با چه کسی سخن می گفته ، همان‌ دم برخاست و دست شیخ مفید را گرفت و بر جای خود نشانید و به او گفت: «اَنْتَ الْمُفِیدُ حقّاً»: «تو در حقیقت، مفید (فایده بخش) هستی»

علمای مجلس از رفتار قاضی رنجیده خاطر شده و همهمه کردند، قاضی به آن‌ها گفت: من در پاسخ این شیخ (مفید)، درمانده شدم، اگر هر یک از شما پاسخی دارد، برخیزد و بیان کند.
اما هیچ کس برنخواست و به این ترتیب، شیخ مفید،پیروز این مناظره کوتاه شد و لقب «مفید» در این مجلس، برای او بر سر زبان‌های مردم افتاد.[۱]

 

 

منبع :
[۱]. مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۲۰۰ و ۲۰۱ (مجلس پنجم).

آیت اله بهجت

آقا از حرم که می‌خواست برگردد، مشت‌هایش را می‌بست و دیگر باز نمی‌کرد تا برسد خانه و روی سر بچّه‌ها دست بکشد.
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
چند ساعت مانده بود به اذان صبح.
طبق معمول بلند شده بود برای تجدید وضو.
هوا خیلی سرد بود.
از اتاق بیرون رفته بود.
آنجا خورده بود زمین و دیگر نتوانسته بود، بلند شود.
چند ساعت بعد که آقا را پیدا کرده بودند، دیده بودند؛ در حالی که بدنش از سرما خشک شده، همان طور که روی زمین افتاده، دارد ذکرهایش را می‌گوید. گفته بودند: خُب چرا صدا نکردید؟
گفته بود: خُب نخواستم اذیّت بشوید. 
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
یکی از اطرافیان بچّه‌شان از جایی پرتاب شده بود و توی کُما بود.
زنگ زده بودند برای التماس دعا.
آقا آن رقّت قلب همیشگی را که وقتی کسی التماس دعا می‌گفت، پیدا نکرده بود.
یکی از اهل خانه پرسیده بود: جریان چیست؟
گفته بود: وقتی اجل کسی حتمی است، کاری نمی‌شود کرد.
اینها از ما شاکی باشند بهتر است تا اینکه از خدا شاکی باشند.
در عوض ما دعا می‌کنیم خدا به بهترین نحو برایشان جبران کند.
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
کارهای شخصی‌اش را به هیچ وجه به کسی نمی‌گفت.
مثلاً می‌آمد پایین می‌دید که دندان‌هایش را جا گذاشته، بر می‌گشت بالا دندان‌ها را برمی‌داشت یا دنبال عصایش که می‌خواست بگردد، به هیچ کس نمی‌گفت.
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
مشهد که می‌رفتند خیلی مقیّد بود که در نگه‌داری از بچّه‌ها کمک کند تا عروسشان هم به زیارت برسد.
می‌گفت: بچّه‌ها را بگذارید پیش من. وسایل و خوراکی‌هایشان را هم بگذارید و خودتان بروید زیارت.
از حرم که برمی‌گشتند، می‌دیدند آقا بچّه را بغل کرده تا آرام باشد یا خوابانده و همین طوری توی بغلش راه می‌برد که بیدار نشود و در حال ذکر و عبادت خودش است...
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
مقیّد بود که تولّد افراد را بهشان تبریک بگوید. 
بعضاً به بچّه‌ها هم هدیه می‌داد.
به عروسشان هم همین طور. روز تولّدش که می‌شد می‌گفت: غذای کافی درست کنید.
و فقرا و همسایه‌ها را اطعام کنید.
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
آن وقت‌ها که بچّه کوچک داشتند، به خانمش گفته بود: فقط مراقب بچّه‌ها باش. لازم نیست به خاطر من مطبخ بروی. یک آب ساده هم که توی هاون بکوبی با هم می‌خوریم.
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
امان از آن روزی که برای گرفتاری یک کسی یا شفای مریضی به آقا التماس دعا می‌گفتند.
یک ریز آقا باید حال آن شخص را می‌پرسید، ببیند گرفتاری‌اش برطرف شده یا نه.تا خبر برطرف شدن گرفتاری را هم نمی‌شنید، دست بردار نبود.
باید مواظب بودند وقتی التماس دعا می‌گویند، یک جوری بگویند که آقا بو نبرد که آن گرفتاری چه بوده.
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
یکی از مرغ‌ها مریض شده بود.
خیلی حالش بد بود.
اهل خانه چندان موافق نبودند که مرغ‌ها از قفس بیرون بیایند.
خُب کثیف کاری می‌شد.
آقا هر روز مرغ مریض را یک ساعتی از قفس بیرون می‌آورد و خودش بالای سرش می‌ماند و مراقب بود.
می‌گفت: خُب حیوان باید قدم بزند که حال و هوایش عوض شود و «بهبود» پیدا کند.
یک ماهی بود که حیوان کاملاً حالش خوب شده بود...
فردای عصری که آقا رحلت کرد، دیده بودند که حیوان هم مرده ...
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
مقیّد بود مرغ و خروس توی خانه داشته باشند.
و هم مقیّد بود رسیدگی به مرغ و خروس‌ها را خودش تنهایی انجام دهد.
صبح از مسجد که برمی‌گشت، اوّل آب و دانه مرغ و خروس‌ها را می‌داد و قفسشان را مرتّب می‌کرد.
خودش پوست خیارها و غذاهای مانده را از توی خانه جمع می‌کرد، می‌آورد برای حیوان‌ها.
بعد ظرفی را که با آن غذا آورده بود، توی حوض می‌شست و می‌آورد داخل خانه. یک بار هم اوّل شب به مرغ و خروس‌ها سر می‌زد.
یک بار هم بعد از عبادت یک ساعته سرشب‌هایش. یک بار هم موقع خواب که روی قفس را با پتوی مخصوصشان می‌پوشاند.
می‌گفت سرما می‌خورند.
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
بچّه توی حیاط بازی می‌کرد.
هی دور و بر درخت انار می‌پلکید.
آقا هی می‌گفت: از دور و بر آن درخت بیا این طرف بازی کن.
فعلاً دور و بر آن درخت نباش.
بچّه گوش نمی‌کرد.
تا اینکه زنبور دستش را نیش زد.
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
رفته بودند آقا برایشان خطبه عقد بخواند.
آقا خطبه را که خوانده بود، به عروس و داماد گفته بود: حالا یک سفارش به عروس خانم دارم. یک سفارش هم به آقا داماد. منتها وقتی سفارش عروس خانم را می‌گویم آقا داماد باید گوشش را بگیرد و نشنود. وقتی هم سفارش آقا داماد را می‌گویم عروس خانم باید گوشش را بگیرد و نشنود. 
حالا کدامتان اوّل دست روی گوشش می‌گذارد؟...
بعد گفته بود: شوخی کردم. نمی‌خواهد دست توی گوشتان فرو کنید.
امّا هر کدامتان بدانید که نباید به سفارش آن یکی کاری داشته باشید.
منظور آقا این بود که عروس و داماد نباید یک سره توی روی هم در بیایند و بگویند چرا به سفارش آقا عمل نکردی ...
هر کس باید به فکر سفارش خودش و وظیفه خودش باشد...
عاقد آیت الله بهجت بود.
داماد هم علیرضا پناهیان بود.
٭٭٭
دختر بچّه پرتقال دلش خواسته بود.
مادرش گفته بود: توی این فصل پرتقال از کجا پیدا کنیم؟
بعد از چند دقیقه دختر بچّه با یک پرتقال وارد اتاق شده بود.
هیچ کس نمی‌دانست این پرتقال را کی دست او داده.
آقا فرموده بود: این بچّه توی حرم دلش پرتقال خواسته بود.
حالا با قاعده به او پرتقال داده‌اند.
منظور آقا این بود که توی حرم هر چیزی که واقعاً دلت بخواهد با قاعده می‌آورند، بهت می‌دهند.
«با قاعده» یکی از آن تکیه کلام‌های شیرین آقا بود.
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
می‌گفت: بچّه‌ها را که حرم می‌برید.
حتماً خوراکی دستشان بدهید که توی حرم بخورند...
آیت الله بهجت را می‌گویم.
٭٭٭
اگر ناراحتی یا غم و غصّه‌ای توی صورت کسی می‌دید، حتّی پیش آمده بود که نمازش را نمی‌خواند تا یک جوری آن ناراحتی را برطرف کند و صورت آن شخص را خوشحال ببیند، آن وقت نمازش را می‌خواند.
می‌گفت آدم اگر یک نفر را خوشحال کند، همان موقع خدا یک ملک خلق می‌کند که او را از بلاها مصون نگه دارد.
آیت الله بهجت را می‌گویم.
یا علی ... التماس دعا

ﮔﺸﺎﯾﺶ

آﯾﺎﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽﻗﺮﺁﻥﺭﺍ ﺑﺎﺩﺳﺘﺖ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺷﯿﻄﺎﻥ
ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽﮐﻪﺁﻥ ﺭﺍﺑﺎﺯﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ
ﮐﻨﺪ،ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﺍﺯﭘﺎﻣﯽﺍﻓﺘﺪﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ
ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﯾﺶ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ،ﻭﺁﯾﺎﻣﯽ
ﺩﺍﻧﯽ ﺍﮔﺮﻓﮑﺮﮐﺮﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺭﺍﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﻔﺮﺳﺘﯽ ﭘﺲ
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﮐﻮﺷﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪﮐﻪﺗﻮﺭﺍ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﺩ ،ﺁﯾﺎﺍﯾﻦﭘﯿﺎﻡ
ﺩﺭﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ… ﺍﯾﻦ ﺩﻋﺎ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ
ﭼﻄﻮﺭ ﻏﻢ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯿﺮﻭﺩ :
ﺳُﺒﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠﻪ ﯾﺎ ﻓﺎﺭِﺝَ ﺍﻟﻬَﻢّ ﻭَ ﯾﺎ
ﮐﺎﺷِﻒَ ﺍﻟﻐَﻢّ ﻓَﺮِّﺝ ﻫَـﻤّﯽ ﻭَ ﯾَﺴّﺮ ﺍَﻣﺮﯼ ﻭَ ﺍِﺭﺣِﻢ ﺿَﻌﻔﯽﻭَ ﻗِﻠَـّﺔَ
ﺣﯿﻠَﺘﯽ ﻭَ ﺍﺭﺯُﻗﻨﯽ ﺣَﯿﺚَ ﻻ ﺍَﺣﺘَﺴِﺐ ﯾﺎ ﺭَﺏَّ ﺍﻟﻌﺎﻟَﻤﯿﻦ
ﺣﻀﺮﺕﻣﺤﻤﺪ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯﺍﯾﻦﺩﻋﺎ ﺑﺎﺧﺒﺮ
ﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯾﺶ ﮔﺸﺎﯾﺶﭘﯿﺪﺍﻣﯿ ﮑﻨد

برای فرزندانتان بهتر پول خرج کنید

وقتی بچه دار می شوید همه سیاست های مالی شما در خانه تغییر می کند. بچه، خرج های ناخواسته زیادی روی دستتان می گذارد و شاید هر هفته شاهد شکستن یا خراب شدن وسیله ای در خانه باشید. باید پس انداز داشته باشید تا بزرگ کردن او، کمر شکن نباشد. در این مطلب چند راهکار ساده مطرح کرده ایم تا شاید با کمک آنها بتوانید بهتر برای فرزندان خود پول خرج کنید.


۱٫ وسایل دست دوم تهیه کنید

درست است که وقتی بچه دار می شوید دوست دارید لباس های نو و جدید برای او بخرید اما اگر بودجه کافی ندارید بر خرید وسایل نو هم اصراری نداشته باشید. می توانید تخت، دوچرخه، کمد و … دست دوم انتخاب کنید. کودکان همه وسایل خود را در عرض چند روز نابود می کنند، پس خیلی هم فرق نمی کند وسایل نو یا دست دوم باشد.

۲٫ به درست خرج کردن عادت کنید

به جای اینکه آخر هفته ها بیرون بروید یا از بیرون فست‌فود تهیه کنید، یک غذای ساده و خوشمزه همچون کتلت و سیب زمینی یا الویه درست کنید و با فرزندان خود پیک نیک بروید. یا مثلا چهارشنبه شب ها برای آنها پیتزا درست کنید و خودشان را هم در مراحل تهیه آن شریک کنید تا از خوردن آن لذت ببرند. این مساله هرگز باعث نمی شود احساس کنند شما چیزی کم گذاشته اید و حتی آن را بسیار جالب و دوست داشتنی می دانند.

۳٫ قانون یک‌دهم را به فرزند خود بیاموزید

فرزند شما از دو یا سه سالگی می تواند آموزش های لازم در مورد پول را درک کند. به همین دلیل، وقتی با او به سوپرمارکت می روید برایش توضیح دهید چرا این آرد را به جای آن آرد برمی دارید.

در مسیر بازگشت به خانه هم به او بیاموزید اگر ده درصد از هر دلاری که از کودکی دریافت می کند را پس انداز کند، وقتی بزرگ شود پول و سرمایه زیادی برای خود خواهد داشت.

۴٫ تفاوت میان نیاز و خواسته را به کودک بیاموزید

اگر از همان ابتدا و سال های اولیه، تفاوت میان نیاز و خواسته را به کودک بیاموزید در آینده هم می توانید با راحتی بیشتری زندگی کنید و کودک هر چه که دید را از شما طلب نمی کند. به طور مثال، می توانید وقتی کمی بزرگ تر شد تخت بزرگسالی برای تهیه کنید؛ به جای اینکه یک تخت خردسالی بخرید و دوباره چند سال دیگر تخت بزرگ تر بخرید. اگر این کارها را انجام دهید او نیز متوجه می شود بعضی وسایل واقعا لازم نیستند و می تواند در هزینه پول صرفه جویی کرد.

اگر کودک این مسایل را درک نکرد و مدام نق می زد که این را می خواهم یا آن را می خواهم، به او اجازه بدهید هر چه می خواهد بردارد اما به او گوشزد کنید باید با پول توجیبی خودش هزینه آنها را پرداخت کند. به این ترتیب، متوجه می شوند پول محدودیت دارد و همیشه و هر مقدار که می خواهند در دسترس نیست و باید خواسته های خود را اولویت بندی کنید.

۵٫ قبل از بچه دار شدن پس انداز کنید

تا زمانی که بچه ندارید همه وسایل خانه شما سالم هستند و مشکلی هم برای هیچ چیز پیش نمی آید. اما پس از بچه دار شدن و بزرگ شدن او خرج های ناخواسته زیادی روی دستتان می ماند. بنابراین، بهتر است در زمان خوشی و راحتی خود تا جای ممکن پول پس انداز کنید.

۶٫ خلاص شدن از قرض و وام

تحقیقات نشان داده است زوج هایی که وام، قسط یا قرض زیادی دارند همیشه هم سر پول با هم دعوا دارند. حتی گاهی این دعواها به جدایی منتهی می شود. اما زوج هایی که این مشکلات مالی را ندارند بسیار راحت تر در کنار هم زندگی می کنند. بچه دار شدن خودش بزرگ ترین استرس دنیا است پس لازم نیست با قرض و قسط این استرس را دوچندان کنید. بهتر است پیش از اینکه به فکر بچه دار شدن باشید، مشکلات مالی خود را برطرف کنید.

۷٫ به امکانات خود توجه کنید

اگر شما و همسرتان هر دو تحت بیمه قرار دارید بهتر است ببینید کدام یک از آنها امکانات بیشتری در اختیار شما قرار می دهند. هر کدام بهتر بود آن رابه عنوان بیمه اصلی انتخاب و بقیه را رها کنید. اگر هنوز بیمه نیستید حتما این کار را انجام دهید. بیمه های تکمیلی هم که دیگر حرف ندارند و شما هر هزینه ای برای دکتر و بیمارستان انجام دهید، با نامه پزشک می توانید از بیمه تکمیلی دریافت کنید. برخی بیمه ها ۹۰ درصد و برخی ۸۰ درصد یا کمتر می دهند. این وظیفه شماست که تحقیق و گزینه بهتر را انتخاب کنید.

منبع : برترین ها

ﮔﺸﺎﯾﺶ

آﯾﺎﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽﻗﺮﺁﻥﺭﺍ ﺑﺎﺩﺳﺘﺖ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺷﯿﻄﺎﻥ
ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽﮐﻪﺁﻥ ﺭﺍﺑﺎﺯﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ
ﮐﻨﺪ،ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﺍﺯﭘﺎﻣﯽﺍﻓﺘﺪﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ
ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﯾﺶ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ،ﻭﺁﯾﺎﻣﯽ
ﺩﺍﻧﯽ ﺍﮔﺮﻓﮑﺮﮐﺮﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺭﺍﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﻔﺮﺳﺘﯽ ﭘﺲ
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﮐﻮﺷﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪﮐﻪﺗﻮﺭﺍ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﺩ ،ﺁﯾﺎﺍﯾﻦﭘﯿﺎﻡ
ﺩﺭﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ… ﺍﯾﻦ ﺩﻋﺎ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ
ﭼﻄﻮﺭ ﻏﻢ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯿﺮﻭﺩ :
ﺳُﺒﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠﻪ ﯾﺎ ﻓﺎﺭِﺝَ ﺍﻟﻬَﻢّ ﻭَ ﯾﺎ
ﮐﺎﺷِﻒَ ﺍﻟﻐَﻢّ ﻓَﺮِّﺝ ﻫَـﻤّﯽ ﻭَ ﯾَﺴّﺮ ﺍَﻣﺮﯼ ﻭَ ﺍِﺭﺣِﻢ ﺿَﻌﻔﯽﻭَ ﻗِﻠَـّﺔَ
ﺣﯿﻠَﺘﯽ ﻭَ ﺍﺭﺯُﻗﻨﯽ ﺣَﯿﺚَ ﻻ ﺍَﺣﺘَﺴِﺐ ﯾﺎ ﺭَﺏَّ ﺍﻟﻌﺎﻟَﻤﯿﻦ
ﺣﻀﺮﺕﻣﺤﻤﺪ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯﺍﯾﻦﺩﻋﺎ ﺑﺎﺧﺒﺮ
ﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯾﺶ ﮔﺸﺎﯾﺶﭘﯿﺪﺍﻣﯿ ﮑﻨد

۱۳ رازی که چشم پزشکان به شما نمی گویند!

13-Secrets-Eye-Doctor-01-sl-salemzi.jpeg
۱- هرگز از دستمال کاغذی یا دستمال های توالت برای پاک کردن شیشه عینک خود استفاده نکنید. این دستمال ها از چوب ساخته شده اند و شیشه های عینک شما را خش می اندازند. دکتر Robert Noecher می گوید من از کراواتم برای اینکار استفاده می کنم به این خاطر که از ابریشم ساخته شده و بسیار نرم و لطیف است.
13-Secrets-Eye-Doctor-02-sl-salemzi.jpeg
۲- عینک های آفتابی پولاریزه برای کم کردن حساسیت نسبت به نور و بازتاب آن از اجسام براق، بسیار مناسب هستند، اما برای دیدن صفحه های موبایل یا سیستم های راهیاب شما را با مشکل مواجه خواهند کرد. این مشکل حتی برای دیدن صفحه های دستگاه های خودپرداز جدی تر خواهد بود.
13-Secrets-Eye-Doctor-03-sl-salemzi.jpeg
۳- بسیاری از ما فکر می کنیم، پس از یک جراحی چشم، به سرعت می توانیم به زندگی عادی خود برگردیم، اما در واقع برای بسیاری از افراد، این زمان، مقادیری بیشتر طول می کشد. پس از اینکه مجبور شویم بر روی یک متن چند صفحه‌ ای تمرکز کنیم، متوجه می شویم که آنقدر ها هم که فکر می کنیم کار ساده ای نیست و به زمانی بیش از این نیاز است.
13-Secrets-Eye-Doctor-04-sl-salemzi.jpeg
۴- بسیاری از مردم می دانند که اشعه ماوراء بنفش (UV) به پوست آسیب جدی میرساند، اما نمی دانند که این اشعه برای چشمان نیز مضر است. آیا شما از کسانی هستید که تنها زمانیکه آسمان آفتابی است عینک میزنید؟ مثل این می ماند که بگویید من فقط گاهی اوقات سیگار میکشم!
عینک آفتابی ای را انتخاب کنید که به اندازه کافی برای جلوگیری از ورود اشعه از بالا و پایین بزرگ باشند حتی اطراف آن نیز ضخیم باشد. اگر از لنز استفاده می کنید محافظ UV را بخواهید.
13-Secrets-Eye-Doctor-05-sl-salemzi.jpeg
۵- علی رغم اینکه نسل های مختلف، درباره فواید هویج، به فرزندان خود بسیار گفته اند، هویج بهترین غذا برای چشم ها نیست. البته شاید بتوان این امتیاز را بیشتر به اسفناج، کلم پیچ و دیگر سبزیجات با برگ تیره نسبت داد.
13-Secrets-Eye-Doctor-06-sl-salemzi.jpeg
6- قطره های چشم (از هر نوع)، اگر در یخچال نگهداری شوند، سوزش کمتری ایجاد می کنند.
13-Secrets-Eye-Doctor-07-sl-salemzi.jpeg
۷- بعضی از پزشکان بیماران را جهت جراحی آب مروارید تحت فشار قرار می دهند. اگر برای جراحی با مشکلات مالی مواجه هستید باید گفت که صبر کردن برای این جراحی آسیبی به چشم های شما نمی رساند. آب مروارید فقط دید شما را با مشکل روبرو می کند مانند این است که از یک پنجره کثیف به بیرون نگاه کنید.
13-Secrets-Eye-Doctor-08-sl-salemzi.jpeg
۸- مطالعه در نور کم به چشمان شما آسیب نمی رساند. بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد سردرد شدن شماست.
13-Secrets-Eye-Doctor-09-sl-salemzi.jpeg
۹- اگر از لنز های مدت دار استفاده می کنید، آنها را قبل از خواب در بیاورید. شانس عفونی شدن چشم ها به هنگام خواب با این لنزها ۱۰ تا ۱۵ برابر بیشتر است.
لنزهای مدت دار لنزهایی هستند که می توان آنها را تقریباً تا ۷ روز بدون اینکه نیازی به در آوردنشان به هنگام خواب باشد، استفاده کرد.
13-Secrets-Eye-Doctor-10-sl-salemzi.jpeg
۱۰- زمانی که به قطره چشم نیاز دارید آن قطره ای را که از خیلی وقت پیش در کابینت نگه داشته اید را استفاده نکنید. اگر چشم شما عفونی شده باشد این قطره شاید قرمزی چشم را بهتر کند، اما ممکن است باعث بدتر شدن عفونت شود. برخی افراد چشم خود را به خاطر همین اشتباه از دست داده اند.
13-Secrets-Eye-Doctor-11-sl-salemzi.jpeg
۱۱- ورم ملتحمه همیشه خوش خیم نیست. برخی بیماران به خاطر این بیماری دچار حساسیت به نور شده و یا بینایی خود را از دست می دهند. اما بسیاری از پزشکان آنتی بیوتیک را برای درمان آن تجویز کرده که اگر مشکل ویروسی باشد هیچ کمکی نخواهد کرد. اما اگر مبتلا به ورم ملتحمه باکتریایی شده باشید، شاید چنین درمانی برای شما کارگر باشد.
13-Secrets-Eye-Doctor-12-sl-salemzi.jpeg
۱۲- تست های سالیانه تنها راه برای جلوگیری از این بیماری ها هستند. این اصلا خوب نیست که منتظر بمانیم تا علائم  بیماریهای چشمی به طور کامل ظاهر شوند و برای مان مشکل ساز شوند تا به پزشک مراجعه کنیم. توجه داشته باشید، برخی بیماریهای چشمی تا زمانیکه بینایی شما را از بین نبرند بروز نمی کنند.
13-Secrets-Eye-Doctor-13-sl-salemzi.jpeg
۱۳- اگر شما بالای ۶۰ سال هستید و تصمیم به عمل جراحی لیزیک گرفته اید، صبر کنید تا دچار آب مروارید شوید. سپس ما می توانیم بینایی شما را طی جراحی آب مروارید ترمیم کنیم و بیمه نیز به راحتی هزینه آن را پرداخت خواهد کرد.