آماده ای؟
سوأل اول :
فرض کنید در یک مسابقه دوی سرعت شرکت کرده اید. شما از نفر دوم سبقت می گیرید حالا نفر چندم هستید؟
. هیچ کلکی در کارنیست! این بازی بطرز شگفت آوری دقیق خواهد بود! البته به شرطی که تقلب نکنید!
طالع بینی چینی! .. سال جدید چینی امسال سال اژدهای آهنین است که امیدواریم سالی خوش و پر از خوش شانسی برای شما باشد!
فقط به دستور العمل عمل نماید و تقلب نکنید، در غیر این صورت نتیجه
درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهید کرد که ای کاش تقلب نمی کردید!
این حدوداً 3 دقیقه زمان خواهد برد تا شما را دیوانه کند!!
کسی که این پیام را ارسال کرده گفت که آرزویش ظرف 10 دقیقه به حقیقت پیوست!!!
مرد کور
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار
پایش قرار داده بود. روی تابلو خوانده می شد: «من کور هستم لطفا کمک کنید.»
روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت؛ نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه
در داخل کلاه بود.. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور
اجازه بگیرد، تابلوی او را برداشت، آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن
نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. عصر آن روز، روز
نامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس
شده است. مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان
کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی آن چه نوشته است؟ روزنامه
نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری
نوشتم؛ لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچ وقت ندانست که او چه
نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده می شد:
A man entered a bank with a gun in his hand and asked for money
مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد
Once he is given the money, he turns to a customer and asks, 'Did you see me rob this bank?'
وقتی پولهارا دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد و پرسید : آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
The man replied, 'Yes sir, I did.'
مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم
. روی لینک زیر کلیک کنید.
2. سپس وسط صفحه را کلیک کنید.
3. با دقت به مدت یک دقیقه به وسط صفحه خیره شوید.
4. اکنون بدون اینکه ماوس را حرکت دهید به دست خود که روی ماوس قرار دارد نگاه کنید
http://www.neave.com/strobe
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط
بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی
غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...
به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند:
مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟!...
امریکا : 12 ساعت کار ، 6 ساعت استراحت ، 1 ساعت ماندن در ترافیک ، 3 ساعت
تماشای تلویزیون ، 1 ساعت کار با اینترنت ،1 ساعت تماشای پلی بوی
فرانسه : 8 ساعت کار ، 6 ساعت استراحت ، 2 ساعت قدم زدن در خیابان ، 4 ساعت
کتاب خواندن ، 2 ساعت حرف زدن علیه تلویزیون ، 2 ساعت خندیدن
ایتالیا : 4 ساعت کار ، 8 ساعت خواب ، 4 ساعت غذا خوردن ، 6 ساعت حرف زدن ، 2 ساعت خیابان گردی