محمد لینوکس

همه چیز به غیر از لینوکس!

محمد لینوکس

همه چیز به غیر از لینوکس!

قابل توجه دختران سختگیر

دختر ترشیده ای شب را نخفت

راز خود را با خدا تا صبح گفت

"کای خدای مهربان و خوب من!

کی رسد از راه آن محبوب من؟

کی شوم من نوعروس این محل؟

من شدم از حرف این مردم کچل!

دوستانم جمله مادر گشته اند

صاحب اولاد و همسر گشته اند

هیچ کس شب ها کنارم نیست، نیست

سهم من یک نمره هم از بیست نیست

ادامه مطلب ...

آیا متن‌باز امن است؟

میخام از این به بعد گهگای گریزی به لینوکس هم بزنم

یعنی همونی که به خاطرش وبلاگم رو زدم


پیشگفتار:

دراین مقاله سعی خواهد گردید که به دو مقوله:

  1. نرم افزارهای متن باز

  2. ارائه روشهائی برای امن تر نمودن سیستم عامل امن لینوکس

پرداخته شود که می توان به جرات ابراز نمود که دو مساله مهم در مقوله امنیت IT می باشد

در بخش اول سعی بر اثبات امن بودن منبع باز و در ادامه به پاسخ سوالات منتقدین خواهیم پرداخت و در بخش دوم نگاهی گذرا وکلی نسبت به هرچه امن ترنمودن سیستم عامل لینوکس خواهیم پرداخت.

در خاتمه یادآوری می گردد که دراین مقاله به بخش کوچکی از نحوه امن تر نمودن سیستم عامل پرداخته می شود و خوانندگان گرامی با مراجعه به اینترنت با حجم عظیمی از منابع درمورد امن نمودن سیستم عامل روبرو خواهند شد که بسته به نوع به کارگیری از سیستم عامل می توانند به امن نمودن نرم افزار بپردازند.

ادامه مطلب ...

کیفرفوری دشمن امام علی(ع)

هنگامى که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) على (علیه السلام ) را در روز (غدیر خم ) به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت :«من کنت مولاه فعلى مولاه :هر کس من مولى و ولى او هستم على مولى و ولى او است » چیزى نگذشت که این مساءله در بلاد و شهرها منتشر شد.شخصی پرکینه بنام «حارث بن نعمان فهری»؛ خدمت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد و به آن حضرت گفت:


ادامه مطلب ...

آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟

استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند.

آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟

شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"

استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"

شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"

استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر صفات ماست , خدا نیز شیطان است"

شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.

شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟"

استاد پاسخ داد: "البته"

شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟"

استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ "

شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.

مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد." شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟"

استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"

شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکی هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد."

در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا، شیطان وجود دارد؟"

زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست."

و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکی که در نبود نور می آید.


نام مرد جوان یا آن شاگرد تیز هوش چیزی نبود جز ، آلبرت انیشتن !

چگونه نماز شیرین شود؟


روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و مُهرش عبور کرد.

مرد نمازش را قطع کرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی.

مجنون به خود آمد و گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی که من بین تو و خدایت فاصله انداختم؟

 


نماز موضوعی است که متدیان، بسیار با آن سر و کار دارند اما مواجهه‌ی افراد مختلف با آن متفاوت است. نماز برای بسیاری دغدغه‌ است اما دغدغه‌ای آزار دهنده که تا پایان وقت با آنهاست و در آن لحظات پایانی که آن را به جا می‌آورند گویا که بار بزرگی را از دوش برداشته‌اند.

گروه دیگری نیز به نماز عادت کرده‌اند و چندان ارتباطی با آن نداشته و هیچ دغدغه‌ای برایشان ندارد و از سر عادت دیر یا زود آن را به جا می‌آورند.

اما در این میان هستند افرادی که نماز جور دیگری برایشان دغدغه است. این افراد توانسته‌اند ارتباطی با آن برقرار کنند و دغدغه آنها این است که آن را به نحو صحیحی به جای آورند.

 

اما چگونه نماز برای انسان شیرین می‌شود؟


نماز عبادتی که در ابتدای راه، نیاز به تمرین دارد تا عادت شده و مشقت آن هموار شود. از این روست که آموزه‌های تربیتی دین، گویای این است که کودکان از هفت سالگی به نماز فرا خوانده شوند تا کم کم با آن خو بگیرند. اما قدم بعد، ستیز با عادت شدن آن است. و تمام مشکل اینجاست که یا نماز برای افراد عادت نمی شود و یا تبدیل به عادت می‌گردد.

عادت نکردن افراد به نماز در ابتدای سنین تکلیف موجب کسالت و مشقت برای آنان در سنین بالاتر شده و باقی ماندن در عادت موجب عدم ارتباط با آن می‌گردد. اما نمازی که "قربانُ کلِ تقی" است و "معراج مومن" است، فراتر از تکرار واژه‌ها و انجام منظم حرکات است.

از قدیم انسانها دنبال جادو، ذکر، ختم، رمز و کیمیا بوده‌اند تا یکباره ترقی کنند. امروز هم کم نیستند افرادی که ذکر می‌دهند و آدمهایی که دنبال آن هستند و خود شما نیز قطعا نمونه‌های دینی آن را تجربه کرده‌اید. حتی منابع اسلامی نیز پر است از این دست ختوم و اذکار. اما کم‌اند افرادی که با این روشها گره‌ای گشوده باشند حتی با شیوه‌های دینی. اما چرا؟

علت عدم تأثیر عمده این موارد، عدم ارتباط با معناست. چرا که الفاظ منشاء اثر نیستند و آنچه سیراب می‌کند خود آب است نه اسم آن. گذشته از اینکه بسیاری از موارد غیر دینی آن شیوه‌ها، تهی از معنا هستند.

نماز نیز یکی از همان اکسیرهاست که به فرموده‌ی اولیای دین قربان و معراج است یعنی بال پرواز و ترقی. و آنچه گفته آمد همه برای این بود که عرض گردد نماز بهترین و تضمینی‌ترین ذکر و ختم و رمز برای ترقی و رسیدن به آرزوها و پر کشیدن به اوج آسمانهاست. اما نه ظاهر نماز و نه الفاظ آن، بل روح و معنای آن، که داستان نماز و روحش همان داستان آب و اسم آب است.


اما تنها راه عادت کردن به نماز و عادی نشدن نماز؛ تنها و تنها با توجه به آن و گذشتن از ظاهر آن و رسیدن به معنا و ارتباط با روح آن است که در تعابیر دیگر به این توجه حضور قلب نیز گفته می‌شود.



برای دست یابی به حضور قلب باید به نماز اهمیت داد. از وقت نماز گرفته تا مقدمات و اعمال و اذکار آن. بنابر این بهتر است نمازگزار موارد زیر را مراعات کند:


1- اهتمام به نماز اول وقت داشته و سعی کند دغدغه‌‌اش این باشد که تا اذان گفته شد هر جا که هست در پی خواندن نمازش رود.


2- قبل از نماز حتما اذان و اقامه را بگوید و خود را برای نماز مهیا کرده و ذهنش را از امور روزمره و مشغله‌های زندگی خالی کند.


3- قبل از نماز همیشه به خود توجه دهد که می‌خواهد در پیشگاه خدای بزرگی بایستد که او را می‌بیند و فراتر از آن، کسی است که او را و همه عالم را آفریده و هستی به دست اوست و شنوا و دانا و مهربان است.


4- حتما معنای اذکار نماز و آیاتی که در آن تلاوت می‌کند را بداند و توجه داشته باشد که دارد با خدای خود صحبت می‌کند.


5- بعد از نماز حتما چند دقیقه‌ای بنشیند و ارتباط خود را ادامه دهد و در آن بیندیشد.

 


***

پایان کلام خود را به ماجرایی از حضرت جانان، امیر مومنان، علی علیه السلام می‌آرایم و امید دارم که در همین اولین نمازی که پیش روی ماست به معنایی که ایشان فرمودند دقت کنیم.

نماز

جابر بن عبدالله انصارى تعریف می‌کند که روزى به همراه مولاى متّقیان، امام على علیه السلام بودم، شخصى را دیدیم که مشغول نماز است،

حضرت به او خطاب کرد و فرمود: آیا معنا و مفهوم نماز را مى‌دانى که چگونه و براى چه مى‌باشد؟

مرد گفت: مگر نماز معنای غیر عبادت دارد؟

حضرت فرمود: آرى، به حقّ آن کسى که محمّد(صلّى الله علیه و آله) را به نبوّت مبعوث گردانید، نماز داراى تأویل و مفهومى است که تمام معناى عبودیّت در آن خواهد بود.

مرد مشتاق شد و گفت: پس مرا تعلیم فرما.


امام فرمود: معنا و مفهوم اولین تکبیر آن است که خداوند، سبحان و منزّه است از این که داراى قیام و قعود باشد.

دومین تکبیر یعنى؛ خداوند موصوف به حرکت و سکون نمى‌باشد.

سومین تکبیر یعنى؛ نمى‌توان خداوند را به جسمى تشبیه کرد.

چهارمین تکبیر یعنى؛ چیزى بر خداوند عارض نمى‌شود.

پنجمین تکبیر مفهومش آن است که خداوند، نه محلّ خاصى دارد و نه چیزى در او حلول مى‌کند.

ششمین تکبیر معنایش این است که زوال و انتقال و نیز تغییر و تحوّل براى خداوند مفهومى ندارد.

و هفتمین تکبیر یعنى؛ بدان که خداوند سبحان همچون دیگر اجسام، داراى أبعاد و جوارح نیست.


سپس در ادامه فرمایش خود فرمود:

معناى رکوع آن است که مى‌گویى: خداوندا! من به تو ایمان آورده‌ام و از آن دست بر نمى‌دارم، گرچه گردنم زده شود.

و چون سر از رکوع بر مى‌دارى و مى‌گوئى: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ الحَمْدلله ربّ العالمین» یعنى؛ خداوندا! تو مرا از عدم به وجود آورده‌اى و من چیزى نبوده و نیستم، پس هستى مطلق تویى.


و هنگامى که سر بر سجده فرود آورى، می‌گویى: خداوندا! مرا از خاک آفریده‌اى؛ و سر بلند کردن از سجده یعنى؛ مرا از خاک خارج گردانده‌اى.


و همین که دومین بار سر بر سجده گذارى یعنى؛ خداوندا! تو مرا در درون خاک برمى‌گردانى؛


و چون سر بلند کنى گویى: و مرا از درون همین خاک در روز قیامت براى بررسى اعمال خارج مى‌گردانى.


و مفهوم تشهّد، تجدید عهد و میثاق و اعتقاد به وحدانیّت خداوند؛ و نیز شهادت بر نبوّت حضرت رسول و ولایت اهل‌بیت او علیهم صلوات الله است.

و معناى سلام، ترحّم و سلامتى از طرف خداوند بر بنده نمازگزار است، که در واقع ایمنى از عذاب قیامت باشد.1


به نظر شما آیا اگر کسی در حرکات و سکنات نماز به این معانی توجه داشته و بداند که خم راست شدنش به چه معناست، و به آنچه می‌گوید و می‌خواند توجه داشته و خداوند تبارک را مخاطب خویش بداند، دیگر حواسش پرت می‌شود؟؟

بسته بندی های فوق العاده

اشتباه نکنید این بسته بندی گوشت نیست این یک شلوارک است که شبیه بسته بندی گوشت زده شده است.

این هم ایده جالب از کمپانی Reebok برای کفش های صخره نوردی که از جعبه خودش هم بالا رفته.

این هم یک نوع شیشه نوشیدنی هستش که در نوع خودش جالب هست این طرح توسط آقای Jonas Forsman زده شده است که
برنده مسابقات 2006 Swedish packaging design award می باشد.

این هم یک ایده زیبا از دست همکارانی که همیشه سر غذا سر می رسند با این بسته هیچ کس به غذا شما دست نمی زند.




این هم از شکل جدید نوشابه های کوکاکولا که برای Holiday تعطیلات سال نو میلادی زده شده.
این یک بسته بندی فوق العاده جالب از کمپانی NIKE هستش که وقتی شما درش رو باز می کنید و کفش جدیدتون را می خواهید
بردارید با صدای هورا و تشویق تماشگران رو به رو خواهید شد.

این هم یک جا موزی جالب
این چراغ نیست این یک بسته بندی نوشیدنی انرژی زا هستش که شبیه یک لامپ که با قدرت نورش همه جا را روشن می کند
به شما انرژی می دهد.

این هم بسته بندی جالب یک شکلات




بسته بندی جالب آب نارگیل
ابنکار از کمپانی Newton Running برای کاهش مصرف کاغذ و مقوا و استفاده از مقوا های بازبافتی ... شما که مقوا را نمی پوشید
کفش را می پوشید !

بسته بندی زیبا که در مغازه ها مدل زیبایی را به وجود می آورد و باعث جذب خریدار می شود

بسته بندی جاب شیر MILK

بسته بندی های زیر هم که اصلا نیازی به توضیح ندارند همه چیز گویاست


خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد

همه ما خودمان را چنین متقاعد میکنیم که با ازدواج زندگی بهتری خواهیم داشت، وقتی بچه دار شویم بهتر   خواهد شد، و با به دنیا آمدن بچه‌های بعدی زندگی  بهتر...

    ولی وقتی می‌بینیم کودکانمان به توجه مداوم نیازمندند، خسته میشویم.  

        بهتر است صبر کنیم تا بزرگتر شوند. 

      فرزندان ما که به سن نوجوانی میرسند، باز کلافه  میشویم، چون دایم باید با آنها سروکله بزنیم.

         مطمئناً وقتی بزرگتر شوند و به سنین بالاتر برسند، خوشبخت خواهیم شد.       با خود میگوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که :  

         همسرمان رفتارش را عوض کند،یک ماشین شیکتر داشته  باشیم، بچه هایمان ازدواج کنند،

          به مرخصی برویم و در نهایت بازنشسته شویم...

         حقیقت این است که برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از   همین الآن وجود ندارد.  

          اگر الآن نه، پس کی؟ زندگی همواره پر از چالش است.  

           بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم  بگیریم که با وجود همه این مسائل، شاد و خوشبخت زندگی کنیم.  

          خیالمان میرسد که زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع میشود که موانعی که سر راهمان هستند ، کنار  بروند:

  مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم میکنیم، کاری که باید تمام کنیم،  

 زمانی که باید برای کاری صرف کنیم، بدهی‌هایی که باید پرداخت کنیم و ...

  بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود!  

 بعد از آنکه همه اینها را تجربه کردیم، تازه می  فهمیم که زندگی، همین چیزهایی است که ما آنها را   موانع می‌شناسیم.  

  این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم که جاده‌ای  بسوی خوشبختی وجود ندارد.  

   خوشبختی، خودٍ همین جاده است. پس بیایید از هر  لحظه لذت ببریم.

برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که  در انتظار بنشینیم:  

در انتظار فارغ التحصیلی، بازگشت به دانشگاه، کاهش  وزن ، افزایش وزن، شروع به کار، ازدواج، شروع تعطیلات، صبح جمعه، در انتظار دریافت وام جدید،

  خرید یک ماشین نو، باز پرداخت قسطها، بهار و  تابستان و پاییز و زمستان، اول برج، پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون، مردن، تولد مجدد و...  

 خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد.. هیچ زمانی بهتر  از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد.  

 زندگی کنید و از حال لذت ببرید. اکنون فکر کنید و  سعی کنید به سؤالات زیر پاسخ دهید:  

   1. پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید.  

   2. برنده‌های پنج جام جهانی آخر را نام ببرید.  

    3. آخرین ده نفری که جایزه نوبل را بردند چه کسانی  هستند؟  

   4. آخرین ده بازیگر برتر اسکار را نام ببرید.  

      نمیتوانید پاسخ دهید؟ نسبتاً مشکل است، اینطور نیست؟  

        نگران نباشید، هیچ کس این اسامی را به خاطر نمی آورد.  

   روزهای تشویق به پایان میرسد!  

   نشانهای افتخار خاک می گیرند!

  برندگان به زودی فراموش میشوند!  

   اکنون به این سؤالها پاسخ دهید:  

  1. نام سه معلم خود را که در تربیت شما مؤثر   بوده‌اند ، بگویید.  

   2. سه نفر از دوستان خود را که در مواقع نیاز به   شما کمک کردند، نام ببرید.  

   3. افرادی که با مهربانیهایشان احساس گرم زندگی را  به شما بخشیده‌اند، به یاد بیاورید.  

    4. پنج نفر را که از هم صحبتی با آنها لذت میبرید، نام ببرید. حالا ساده تر شد، اینطور نیست؟  

        افرادی که به زندگی شما معنی بخشیده‌اند، ارتباطی    با "ترین‌ها" ندارند،ثروت بیشتری ندارند، بهترین  جوایز را نبرده‌اند، ...  

 آنها کسانی هستند که به فکر شما هستند، مراقب شما هستند، همانهایی که در همه شرایط، کنار شما  میمانند .  

 کمی بیاندیشید. زندگی خیلی کوتاه است. و شما در کدام لیست قرار دارید؟ نمیدانید؟  

  اجازه دهید کمکتان کنم.  

  شما در زمره مشهورترین نیستید...،  

     اما از جمله کسانی هستید که برای درمیان گذاشتن این پیام در خاطرمن بودید

تا حالا به این فکر کردی...

ما که با میتی‌کومان و پسر شجاع بزرگ شدیم، شدیم این ! وای به حال اینایی که دارن با عمو پورنگ و خاله شادونه بزرگ می‌شن