روزى
بهلول رد مى شد دید هاورن بناى عظیمِ مسجدى را در بغداد مى سازد و براى
سرکشى آمده است صدا زد اى هارون چکار مى کنى؟
هارون گفت : دارم
خانه خدا بنا مى کنم!بهلول گفت : خانه براى خداست
گفت
: بله
گفت : امر بکن بالاى سر درش بنویسند مسجد بهلول .
گفت :
احمق من پول مى دهم باسم تو باشد؟
گفت احمق تو هستى یا من ؟! براى
خودت خانه مى سازى اسم خدا رویش مى گذارى ؟
سلام وبلاگ خوب همراه با مطالب جالب امیدوارم موفق باشی
به وبلاگ من هم سری بزن ممنون[قلب]